صورتی ... دخترونه
اندر احوالات چهار سالگی
دنیای این روزات کاملا دخترونه دخترونه هست
صورتی صورتی
و من فقط عشق میکنم از دیدن دنیای این روزهات
عاشق لوازم آرایش هستی یه سری لوازم آرایش اسباب بازی داری که زندایی بنده زحمت خریدش رو کشیدن
رژلب و آیینه و سشوار و برس داره که البته با خلاقیت خودت و تقلید از من برای خودت سایه و رژگونه هم درست کردی
(قلم موی آبرنگت رو برداشتی به جای شوت رژگونه و قلم سایه استفاده میکنی )
میشینی جلوی آیینه
سطل لگوهای خونه سازیت رو هم میزاری زیرت و میشینی روش
و مشغول آرایش کردن خودت میشی
اجازه نمیدی موهاتو شونه کنم فقط خودت باید شونه کنی
گاهی وقتا هم من باید بشینم زیر دستت و به قول خودت میخوام خوشگلت کنم
عاشق رنگ صورتی هستی
هر چی میخوای بخری اگه رنگ صورتی باشه حتما اونو برمیداری
میگی مامان خوشگلش رو میخوام و این خوشگل یعنی صورتی باشه
یعنی صورتی برای توی یعنی خوشگل
عشق خاله بازی هستیی شدید
و بدتر از اون اینکه توی بازی خودت باید مدیر باشی
وقتی با هم بازی میکنیم من میشم مطیع و تو دستور میدی
ولی وقتی با بابایی بازی میکنیی سریع بینتون دعوا میشه
باباییت زیر حرف زور تو نمیره
اینه که خیلی زود بازیتون به هم میخوره
تیرماه 94